پرنسس ماپرنسس ما، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره
ملیکا ملیکا ، تا این لحظه: 20 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

❤هلنا پرنسس کوچولوی ما ❤

تو لدت مبارک

خواهرم هلنا تولدت مبارک لک جهان می پرید دلش گواهی میداد اتفاقی می افتد اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود آمد تولدت مبارک           ...
4 دی 1393

هلنا مدرسه

سلام امروزاومدم تا یک چیزی را بگم . هلنا تو عاشق عاشق مدرسه یابه قول خودت دبستان شدی . مبی خوای هر کاری کنی تا به مدرسه بروی . عاشق درس خوندن و یاد گرفتن حروف هایی . از موقعی که گفتم نازنین می خواهد برود کلاس اول دبستان تو هم گفتی من هم می خوام برم دبستان . حتی راضی به مهد کودک هم نیستی و حتما می گی می خوام برم دبستان . می گی برام مداد بخر کتاب دفتر بخر . اگر یک از چیز هایت برداریم می گه کیف دبستانمه . پس حالا تا 3 سال دیگه میره مدرسه و نازنین کلاس سوم دبستان است .                   ...
14 شهريور 1393

❁◕ ‿ ◕❁ ❁◕ ‿ ◕❁  

سلام گلم این چند روزه اصلا وبت آپ نکردم منو ببخش سرم خیلی شلوغه یه عالمه خاطرات شیرین دارم که بنویسم دوستان شما هم مارا یاری کنید وبا نظر وهواداری هایتان منو خوش حال کنید به امید روزی که بیام و مثل گذشته بنویسم الان هم می خواهم بنویسم ولی وقت ندارم . ...
15 تير 1393

40 ماهگی

هلنا 40 ماهگی ات مبارک هلنا حالا که چهل ماهه شدی کارهایت زیباتر باحالتر و خوشگل تر شده است من در این پست چند ضرب المثل یک شعر زیبا می گذارم و این عکس تو است که وقتی حمام بودی .................................................................................................................................................... حال شعر کودکانه فرزندان ایران   ما گلهاي خندانيم فرزندان ايرانيم ايران پاك خود را مانند جان مي دانيم     ما بايد دانا باشيم هشيار و بينا باشيم از بهر حفظ ايران بايد توانا باشيم       ...
4 تير 1393

بدون شرح

امروز یاد یک چیز افتادم یاد مدرسه ما در مدرسه برنامه صبحگاه داریم البته همه ی مدرسه ها برنامه صبگاه دارم اما برنامه صبگاه ما همه فرق داره چون در مدرسه ما مسابقه در برنامه صبحگاه است در مدرسه مسابقه همش اینه چند بار می گن یه چیزی را مثلا     کشتم شپش شپش کشه ششپارا افسر ارشد ارتش اتریش کانال کولر  تالار خونه     اما هیف دیگه مدرسه تمام شد حوصله ام سر رفته خستم این کلاس های تابستانی هم منو کشته هنوز تابستون نشده چون خیلی خسته کننده است اما من فقط دو  تا کلاس می رم والیبال و قرآن این کلاس هارا مدرسه هم می رفت ولی نمی دونم چرا انقدر خسته می شم    ...
29 خرداد 1393

بازی بازی بازی

سلام هلنا جان امروز رفتیم بازی با کی الهام نازی آرمیتا هم بود مثل همیشه از اول می گم تو خواب بودی حدود ساعت 6 الهام زنگ زد و گفت بیا بازی من هم گفتم خانه ی ما آن ها هم گفت باشه آمد خانه ی ما ولی تا آمد مامان الهام زنگ زد وگفت بایید این جا چون آرمیتا آمده گناه داره رفتیم آن جا ما قرار بود بانو بازی کنیم پس الهام دونگی من ملکه اینهیونگ آرمیتا ندیمه ی الهام نازنین ندیمه ی من و تو هم می گفتیم بانوی من ولیتو می گفتی نه من هلنا ام پس تو بانو هلنا آخر های بازی بود که الهام گفت بریم تو خانه ی ما و ما نشستیم ستایش دیدیم بچه ها که تو و نازی آرمیتا ستایش دو...
23 خرداد 1393