نقاشی هلنا
سلام عسلم
امروز می خواهم درباره ی نقاشی های توبگم
نقاشی هایی که با رایانه می کشی
سه دایره
یک بیضی
من درباره ی این موضوع تحقیق کدم
هدف از نقاشي كودك هنرمند كردن و نقاش شدن نيست ، بلكه هدف ، پرورش دقت ، كنجكاوي ، خلاقيت ، حس زيبايي شناسي ، بيان تصويري ، كشف توانايي ، شناخت و بالاتر از همه انديشيدن است تا در آينده به فردي خلاق ، جسور و توانا تبديل شود.
كارشناسان هدف از نقاشي ها و فعاليت خلاقه كودكي را ارضاي جنبه شخصي خود مي پندارند و معتقد هستند كه نقاشي كردن براي آنان به منزله بازي كردن است و آن را نوعي بازي و تصوير ذهني خو خوانده اند. آنان در تحقيقات متعددي ، اعتراف كرده اند كه كودكان در حين نقاشي و كار خلاقه ، به نوعي به تخليه رواني و شخصي مي رسند كه در نهايت به پرورش جنبه هاي رشد مهارتي مي انجامد. نقاشي و فعاليت هاي خلاقه در كودكان باعث رشد شناخت مواد متفاوت ، رشد هوش ، رشد زيست شناسي و شناسايي ساختارهاي موجود مي شود و نيز كسب سازگاري با محيط و يافتن نگاه نو. كودكان با نقاشي كردن ، رويدادهاي شخصي را بازسازي مي كنند و تمايلات شخصي آنان ارضا مي گردد. نقاشي براي كودكان حس تسلط ، لذت بصري و حركتي ، ايجاد نظم ذهني ابتدايي و مهم تر از همه اين ها ، حس بسط اجتماعي و ارتباط با ديگران را سبب مي شود. نهايتا اين كه متخصصان تعليم و تربيت هنر كودك ، هدف آن ها را " آفرينش دنياي نمادين " مي پندارند.
در ماجراي كار خلاقه كودك ، يك اتفاق بزرگ روي مي دهد. اين اتفاق بزرگ ارتباط كودك با اثرش است. او با كار خود به پيش مي رود ، به جايي كه ديگر اثر ، راهبر است و كودك خلق خود به خودي را آغاز مي كند و هدايت گر ناهشياري او را به سوي ناب ترين شكل ها و رنگ ها رهنمون مي نمايد.
در آموزش هنر پديده اي به نام آموزش مستقيم و آگاهانه مطرح نمي شود ، اصلي ترين هدف ايجاد علاقه و انگيزه و اعتماد و سپس آموزش به روش مرور و يادآوري در ذهن صورت مي گيرد. تعامل متقابل مربي و كودك باعث ايجاد علاقه ، دقت ، پشتكار و كشف استعداد و بروز خلاقيت در كودك مي شود. يك مربي و معلم توانمند بايد با درايت و شكيبايي اين مسير را پيش برده و به انجام برساند تا در زمينه ي آموزش صحيح و موفق هنر نتيجه ي مطلوب را مشاهده كند.
اين اتفاق را همه كودكان تجربه كرده اند و لحظات شيرينش را به ياد دارند ، زمان حركت و خلق كردن دقيقا" لحظه زيبايي است ، براي كودك فعاليت هاي خلاق جزو پر شعف ترين لحظات ناب زندگي است. اين لحظه زماني است كه كودك كارش را با احساس و عاطفه آغاز مي كند و با همان شور و شعف و احساس كاملا شخصي به پايان مي رساند. فعاليت خلاق هنري كودكان و بزرگسالان در اين نقطه شبيه به يكديگر مي شود. زماني كه انساني – كودك يا بزرگسال – به خلق اثر هنري مي پردازد ، هنر و خلاقيت ، آن ها را با خودش مي برد و احساسات ناب هنري است كه به او مي گويد اين جا چه رنگي باشد و يا چه شكلي باشد ، و امروزه مدرنيست ها به دنبال اين لحظات شعف انگيز و ناب هستند ، امپرسيونيست ها و برخي از هنرمندان نوگرا به اين بخش كودكي رسيده اند و نگرش كودكانه در آثار آن ها موج مي زند ، به همين دليل است كه ديدگاه آنان خاص و شخصي مي گردد و درك و فهم آن نيازمند تربيت ذهن و چشماني مسلح به درك هنر مي باشد.