پارک
هلن جان دیروز رفتیم پارک حالا از اول همچی را تعریف می کنم هلی جون تو ساعت 5 تا نمی دونم خواب بودی من رفتم بیرون بازی با الهام من با الهام کلی بازی کردم ساعت 8 آمدم خانه می خواستم بیریم بیرون من تو مامان ولی من نمی خواستم بیام چون می خواستم سرزمین آهن ببینم قسمت آخرش بود ولی مامان می گفت بیا ولی من نمی آمدم مامان بخاطره این که من بیام زنگ زد به مامان الهام که با ما بیاد بیرون مامان الام هم گفتش باشه بعد رفتیم بیرون با الهام من مامان مامان الهام تو نازنین رفتیم بیرون کلی بهمان خوش گذشت سرسره بازی برای تو عالی سرسره ها پیچ پیچی هم عالی آخرش سرسره بازی من و الهام در دسر ساز شد ...
نویسنده :
Melika
15:27